زندگی نامه
محمدرضا حکیمی (1314 – )
علامه محمدرضا حکیمی در سال 1314 شمسی، در مشهد دیده به جهان گشود. پدرش حاج عبدالوهاب حکیمی، از متشرعین و محترمین بازار مشهد بود. وی در سال 1320 به مکتب، و سپس به مدرسه رفت و دوره ابتدایی را گذراند. در سال 1324 به حوزه علمیه مشهد، گام نهاد. هشت سال به درسهای مقدّمات و سطح، و دوازده سال به درس خارج فقه و اصول اشتغال داشت. و همزمان با مقدمات و فقه و اصول، پانزده سال به تحصیل فلسفه و کلام و فلسفه انتقادی و نقد فلسفی پرداخت. وی ادبیات عرب را نزد ادیب نیشابوری(ادیب ثانی) بیاموخت. اصول فقه و فقه، و خارج فقه و اصول را در محضر آیتاللّه حاج میرزا احمد مدرس یزدی، آیتاللّه شیخ هاشم قزوینی و آیتاللّه العظمی سید محمد هادی میلانی، و فلسفه و نقد فلسفه و معارف قرآنی را از محضر آیتاللّه متأله قرآنی شیخ مجتبی قزوینی خراسانی فراگرفت. او شرح تجرید را از محضر آیتاللّه شیخ عبدالنّبی کجوری تا مدتی بهره برد؛ و در نجوم و تقویم رقومی از حاج شیخ اسماعیل نجومیان، و برخی علوم اسرار را از محضر حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجی خان مخیّری و حضرت شیخ مجتبی قزوینی خراسانی استفاده نمود.
وی از شیخ آقا بزرگ تهرانی، اجازه نقل حدیث (روایت) دریافت کرد. سپس به تهران رفت و از سر احساس تکلیف، به مراکز روشنفکری و علمی و تحقیقی مختلف، گام نهاد. در مشهد نیز، او هماره متوجه دغدغۀ اصلی خویش بود، یعنی بسط قسط و نشر عدل؛ و دل در گرو جامعه داشت؛ و به نسل جوان میاندیشید؛ و به محرومیت انسانهای محروم فکر میکرد؛ و به زاغهها میرفت؛ و راه نجات آنان را، دین میدانست. این بود که، قدم به عرصه نوینی گذاشت، و به معرفی راستین دین پرداخت؛ تا آنرا در عینیت جامعه وارد سازد. و برای دردهای جامعه، راهکارهایی اصولی ارائه داد.
ایشان از نوجوانی اندیشه اصلاحی داشت، و به حکومت عادل و برپایی عدل و داد میاندیشید. در جلسات و سخنرانیهای خویش از ویژگیهای حکومت عدل سخن میگفت و بدین روش از حکومت موجود انتقاد مینمود. وی در سال 1336 از سوی ساواک ممنوع المنبر شد و دیگر اجازه برپایی جلسات را نداشت. علامه محمدرضا حکیمی این اندیشه را در آثار و نوشتار خویش پیگرفت و به آگاه سازی جامعه و بویژه نسل جوان پرداخت، و از پدران معنوی و فکری انقلاب اسلامی بشمار میرود. وی در سال 1341 یا 1342 نخستین کسی بود که آیتالله سید روحالله خمینی را امام خمینی خواند و در کتاب سرود جهشها به ایشان امام خمینی گفت. این کتاب به همین دلیل توسط دستگاه امنیتی رژیم شاهنشاهی جمعآوری شد و در لیست سیاه قرار گرفت. علامه انقلابی بود و انقلابی ماند و هیچگاه از آرمانهای والای اسلامی برای انقلاب دست بر نداشت. پس از انقلاب نیز مصلحت سنجی نکرد و همیشه آرمانها را فریاد کرد و به همگان یادآور شد، تا نسل جوان از راهها و بیراههها، آرمانها و انحرافها آگاه گردد.
وی با همکاری دو برادر خویش، حجت الاسلام استاد محمد حکیمی و حجت الاسلام استاد علی حکیمی، ارزشمندترین مجموعه و دایره المعارف قرآنی-حدیثی قرن چهاردهم را، با عنوان «الحیات» جمع آوری کرده و به رشته تحریر درآوردند؛ و مسلمانان را به تجدید حیات فراخواندند. و به گونهای – چنانکه برخی نویسندگان دیگر گفتهاند – سه دانشنامه سترگ «الغدیر»، «الذّریعه» و «الحیات» هر کدام به گونهای، به استوار سازی پایههای اعتقادی و محتوایی اسلام، و نشر اسلام حقیقی و حقایق اسلامی پرداختند. و طرح جامعه سازی قرآنی را فرا ریختند. حکیمی در این راستا، به عرضۀ کارهای بزرگ دیگر نیز پرداخت. و با نگاشتن کتاب «مکتب تفکیک» طرحی نو، در اندیشه اسلامی در انداخت؛ و مکتب معارفی خراسان را، در قالبی نو به جامعه و اندیشمندان عرضه داشت. وی در این سالها، برای مرزبانی از حماسههای جاوید، به معرفی چهرههای بزرگ و مردان با فضیلت پرداخت.
دکتر علی شریعتی وی را به عنوان وصیّ شرعی خود، برای هرگونه اصلاح و ویرایش در آثارش انتخاب کرد. از وی با عناوینی چون استاد، علامه، فیلسوف عدالت و مرزبانِ توحید یاد میشود.[1] در سالهای اخیر کتابها و مقالات بسیاری درباره زندگی و آثار ایشان نگارش شده است، از آن جمله: «فیلسوف عدالت»، «راه خورشیدی»، «مرزبان توحید»، «رالز-حکیمی» و… .
حکیمی از کودکی، به شعر علاقه داشت؛ و نخستین شعر خود را در کودکی سرود، و مورد تشویق پدر قرار گرفت. بعدها و آنگاه که در درس استاد بزرگ ادبیات و بلاغت اسلامی، مرحوم ادیب نیشابوری شرکت جست و بر علوم ادب و معانی و بیان و عروض و قافیه و… آگاهی کامل یافت، و به ظرافتهای ادبی و ذوق سرشار خویش غنا بخشید، به سرودن شعر پرداخت. و نه تنها به زبان مادری شعر میسرود، بلکه به زبان عربی نیز اثر میآفرید. نخستین شعر عربی استاد، قصیدهای است با نام «قصیدۀ استادیّه »، که در سنّ 18 سالگی، و پس از پایان دوران تحصیل در محضر ادیب نیشابوری، و به پاس زحمات این استاد بزرگ، سروده شده است. این قصیده، بیانگر چگونگی تحصیل و دانش اندوزی ایشان، در آن روزگاران میباشد؛ که مایۀ تعجب استاد بزرگ ادبیات، در روزگار خویش میگردد. ادیب در وصف ایشان و قدرت شاعری شاگرد جوان خویش، در جمع حاضری از فاضلان و عالمان، سخنی به این مضمون میگویند: «حکیمی با اینکه از مشهد بیرون نرفته است، شعر عربی را اینگونه میسراید. »، سپس تعبیر میکنند : «مُتَنَبّیِ جوان».
حکیمی، در تاریخ ادبیّات ایران، در شمار شاعران «ذولسانین» (دو زبانه) جای دارد، یعنی شاعرانی فارسی زبان و فارسی تبار، که هم به زبان فارسی و هم به زبان عربی – در حدّی استادانه – شعر گفتهاند. استاد در ایام جوانی و در روزگار تحصیل فلسفه و فراگیری «شرح اشارات» شیخ الرّئیس و «اسفار» جناب صدرالمتألهین، در محضر عالم ربّانی و متألّه قرآنی، حضرت شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، شاهکاری ادبی و فلسفی خلق کرد و به استقبال از قصیده «ورقائیّۀ عینیّۀ» ابن سینا، قصیدهای عینیّه با عنوان «الوهیج» در 29 بیت سرود. این قصیده سرشار است از قدرتهای زبانی و اوجهای تعبیری و عمقهای فلسفی. ایشان در این قصیده به برخی از «اسرار نفس» که شیخ الرّئیس ابن سینا در قصیدۀ خود درباره آنها سوالاتی مطرح کرده است، به زبان رمز پاسخ داده است. این قصیده از نظر زبان و معانی و مفاهیم، یکی از برجستهترین استقبالها از قصیده ابن سینا میباشد[2]؛ که موجب تحسین شماری از بزرگان علم و فلسفه و شعر و ادب قرار گرفت؛ مانند استاد فروزانفر، استاد امیری فیروزکوهی و… .
همچنین حضور پیگیر ایشان، در انجمنهای ادبی مشهد، «انجمن ادبی فردوسی»، که در منزل مرحوم عبدالعلی نگارنده(م: 1347ه.ش) برپا میشد و «انجمن ادبیِ صائب»، که در منزل مرحوم استاد محمد قهرمان(م: 1392 ه.ش) بر پا میگشت، و دوستی با بسیاری از شاعران به نام آن روزگار خراسان همچون، غلامرضا قدسی طوسی، محمد قهرمان، احمد کمالپور، ذبیحاللّه صاحبکار، مهدی اخوان ثالث، محمدرضا شفیعی کدکنی، علی باقرزاده و… و اساتید بزرگی همچون استاد جلال همایی، دکتر علی اکبر فیاض، دکتر غلامحسین یوسفی، استاد امیری فیروزکوهی و مهرداد اوستا و… از وی شاعری چیرهدست و ادیبی توانا ساخت؛ و شعر فارسی ایشان را به اوج رساند. ایشان در غالبهای گوناگون ادبی طبع آزمایی کرده است. علاوه بر شعر، نثر زیبای فارسی استاد، از نمونههای برجسته نثر معاصر فارسی است. ایشان در نثر فارسی صاحب سبک میباشد. سبکی که بر نسل جوان ا نقلاب و حوزههای علمیه تاثیر گذار بود؛ و بسیاری را به ادبیات فارسی مذهبی، علاقهمند ساخت. ایشان هم چنین در کتابها و مقالات بسیاری، نظریاّتی پیرامون شعر و ادبیاّت و هنر اسلامی ارائه کرده، و راهگشای ادیبان و هنرمندان متعهّد گشتهاند.
از ایشان آثار بسیاری به چاپ رسیده است: «خورشید مغرب»، «شیخ آقا بزرگ»، «دانش مسلمین»، «بیدارگران اقالیم قبله»، «ادبیّات و تعهّد در اسلام»، «اجتهاد و تقلید در فلسفه»، «الهیات الهی و الهیات بشری»(2 جلد)، «امام در عینیت جامعه»، «بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی (عج)»، «پیام جاودانه»، «جامعه سازی قرآنی»، «سپیده باوران»، «حماسه غدیر»، «سرود جهش ها»، «آنجا که خورشید میوزد»، «فریاد روزها»، «عقل سرخ»، «معاد جسمانی در حکمت متعالیه»، «قصد و عدم وقوع»، «قیام جاودانه»، «کلام جاودانه»، «مقام عقل»، «میر حامد حسین»، «شرف الدین»، «منهای فقر»، «نان و کتاب»، «مرام جاودانه»، «یکصد و پنجاه سال تلاش خونین»، «عاشورا مظلومیّتی مضاعف»، «قرآن و قبله»، «سه یار خراسانی در انقلاب»(حکیمی، شریعتی و مطهری) و … . هم چنین دیوان اشعار ایشان با عنوان «ساحل خورشید» در سال 1390 در دو بخش شعر فارسی و شعر عربی به چاپ رسیده است.
[1] تعبیر دکتر علی شریعتی، در آغاز وصیتنامه از ایشان اینچنین است: «… مرد آگاهی و ایمان، اخلاص و تقوا، آزادی و ادب، دانش و دین …». « مرزبان توحید » ص 786.
[2] قصیدۀ شیخ الرّئیس دارای 20 بیت است و در برخی نسخهها 21 بیت، قصیدۀ ایشان 29 بیت دارد. حکیمی بیشتر ملتزم به شعری نزدیک به حال و هوای قصیدۀ ورقائیّه بوده است، نه افزودن بر ابیات.