استاد محمد حکیمی در سال 1318 شمسی در شهر مقدّس مشهد پای بدین سرای نهاد. پدر ایشان حاج عبدالوهاب از بازاریان متدین و متشرع مشهد بود. در سنین 6 سالگی به مکتب رفت، و سورههای کوچک قرآن را آموخت، و در هفت سالگی به مدرسه رفت، و دورۀ ابتدایی را به پایان برد. پس از 2 سال وقفه، در کلاسهای عربی مهدیۀ مرحوم حاجی عابدزاده شرکت کرد، و مقدّمات را تا صمدیّۀ شیخ بهایی خواند. پس از آن، صمدیّه، سیوطی و مقداری از مغنی را، نزد برادر بزرگ خویش، علامه محمّدرضا حکیمی خواند. و برای درس ادیب نیشابوری آماده شد.


استاد بزرگ ادبیات عرب، محمدتقی ادیب نیشابوری
سپس به درس ادیب نیشابوری راه یافت، و 4 سال در خدمت ایشان بود، و در همۀ درسهای ایشان مطوّل، مغنی، سیوطی، حاشیه، شرح نظام، مقامات حریری، حاشیه ملا عبدالله و… شرکت کرد. در این دوران تفسیر ((جلالین))، تفسیر ((کشّاف))، شرح معلّقات سبع، انوار الرّبیع فی انوع البدیع، رهبر خرد، شرح شمسیّه، اَشکال المیزان، لئالی حاج ملاهادی سبزواری، و بخشهایی از منطق الاشارات ابن سینا را نزد برادر بزرگ خویش خواند.
پس از پایان این درسها به دورۀ پس از ادبیّات گام نهاد، و شرح لمعه را نزد آیت الله حاج میرزا احمد مدرّس، و معالم الاصول را نزد برادر خویش محمدرضا خواند. دُرَرُالاصول را در محضر آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی فراگرفت. آنگاه در درس رسائل و مکاسب آیت الله شیخ هاشم قزوینی حضور یافت. وی بخشهایی از رسائل را نیز نزد آیت الله شیخ کاظم دامغانی آموخت. و مکاسب محرّمه را نزد حاج میرزا احمد مدرّس خواند. و کفایه را نزد آیت الله شیخ هاشم قزوینی، ایت الله شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله حاج شیخ حسین وحید خراسانی خواند. سپس در درس خارج آیت الله شیخ مجتبی قزوینی حضور یافت.
مقارن با رسائل و مکاسب، خواندن فلسفه را آغاز کرد، و منظومۀ حاج ملا هادی سبزواری، اشارات ابن سینا، و خلاصه و فشردهای از فلسفۀ ملّاصدرا ((اصول یازدهگانۀ فلسفۀ ملاصدرا)) را نزد استاد فلسفۀ آن زمان، حضرت شیخ مجتبی قزوینی فراگرفت.
همچنین حضرت شیخ مجتبی قزوینی درسهای معارف داشت که در طول سال صبحهای پنجشنبه و جمعه ادامه داشت، و ایشان در آن جلسات معارفی و آموزنده حضور می یافت.

حضرت آیت الله شیخ مجتبی قزوینی

آیت الله شهید سیّد محمّد باقر صدر
سپس راهی نجف شد و چهار سال در آن شهر ماند؛ و در درسهای امام خمینی، آیتالله العظمی خویی حضور یافت. مدّتی نیز به درس آیت الله وحید خراسانی و چند ماهی نیز به درس آیت الله میرزا باقر زنجانی رفت. در ماه رمضانی نیز در بحث ربای آیت الله شهید سیّد محمّد باقر صدر شرکت کرد و به ایشان نزدیک شد. و در جلسات خصوصی و گفتوگوهای دوستانه به مسائل کتاب اقتصادنای ایشان پرداخت. وی در این زمان از نزدیکان امام خمینی بود و نامههایی برای ایشان نوشت و در آنها مسائلی را پیرامون انقلاب اسلامی و اصول آن نگاشت و مورد توجه ایشان قرار گرفت. همچنین ایشان تحت تاثیر درسهای استاد خویش، حضرت شیخ مجتبی قزوینی، موضوع ناسازگاری اصل ((تخلّص از ربا)) (حیلۀ شرعی درست کردن برای رباخواری) با قرآن و اسلام را در نامه خویش به امام خمینی نگاشت و پس از گفتگوی حضوری با امام، موجب تغییر فتوای ایشان شد. وی پس از چهار سال اقامت در نجف اشرف و کسب علم و دانش، به ایران بازگشت.
ایشان پیش از دورۀ درس های سطح و همزمان با آن، مطالعۀ برخی مسایل جدید و بیرون از حوزه را آغاز کرد، و به مطالعه و بررسی پارهای از مکاتب جدید و دانشهای روز پرداخت. با علوم سیاسی، اقتصادی، جامعهشناسی، روانشناسی، فلسفۀ تاریخ و… آشنایی یافت. بویژه در اقتصاد به صورت تخصصی به مطالعه گسترده پرداخت. مطالعه و مراجعه به کتابهای خارج از برنامۀ حوزه را با یادداشت برداری همراه کرد، و از هر کتابی نکات اساسی و مهم آن یادداشت مینمود، و دفترچههایی از این یادداشتها، هم اکنون باقی است..
همزمان با مطالعه گسترده اندیشههای جدید، مطالعۀ کتابهای حدیثی را نیز در همین دورهها آغاز کرد، و از آنها یادداشتبرداری کرد. در آغاز کتابهای تک جلدی، چون: ((اختصاص)) شیخ مفید، ((اکمال الدّین)) شیخ صدوق، ((تحف العقول)) حسن بن شعبه الحرّانی، ((معانی الاخبار)) شیخ صدوق را مطالعه کرد، سپس با ((نهج البلاغه)) انس زیادتری پیدا کرد، و این سیر کمکم ادامه یافت.
در این دوره، رسالۀ کوچک ((در فجر ساحل)) را نوشت، و پس از بازگشت از نجف با تجدیدنظر به نگارش نهایی و چاپ رساند. ایشان این کتاب را – به امام ….. مربان حماسه جاوید در این روزگار – تقدیم کرد، که کنایه از امام خمینی بود. شاید بتوان گفت دومین کسی که لقب امام خمینی را – پس از علامه محمدرضا حکیمی در سرود جهش ها – به کار برده، ایشان است، و چون تجربه کتاب سرود جهش ها را داشت و میدانست اگر نام امام خمینی بیاید کتاب با سانسور رژیم شاهنشاهی مواجه خواهد شد، با رمز و آوردن پنج نقطه نخستین کتاب خویش را در سال 1348 به امام خمینی تقدیم کرد.


پس از بازگشت از نجف و در پی فعالیتهای گسترده سیاسی در شهریور 1350 توسط دستگاه امنیتی رژیم شاهنشاهی دستگیر و به تهران منتقل شد و پس از ماهها بازجویی و شکنجه به دست ماموران ساواک، به 18 ماه زندان محکوم شد. پس از این دوره و لمس خفقان ستمشاهی به تألیف و پژوهش و روشنگری نسل جوان و جامعه پرداخت. و با همکاری دو برادر خویش، علامه محمدرضا حکیمی و حجت الاسلام استاد علی حکیمی، ارزشمندترین مجموعه و دایره المعارف قرآنی-حدیثی قرن چهاردهم را، با عنوان «الحیات» جمع آوری کرده و به رشته تحریر درآوردند؛ و مسلمانان را به تجدید حیات فراخواندند.
پس از انقلاب و در سال 1360 به قم مهاجرت کرد و پنج سال در این شهر به فعالیتهای پژوهشی پرداخت. در این دوره و با حضور برادران خود در قم چهار جلد اقتصادی الحیات را آماده ساختند. سپس به مشهد بازگشت و در حاشیه کارهای اصلی به تدریس کتابهای ((اقتصادنا)) و اقتصاد ((الحیات)) پرداخت.
وی همچنین با برخی مراکز فرهنگی اسلامی و برخی مجلّات جدید حوزوی همکاری داشت. از ایشان آثار بسیاری به چاپ رسیده است: «در فجر ساحل»- ترجمه به زبانهای مختلف-، «عصر زندگی»- برگزیده کتاب مهدویت-، «دفاع از حقوق زن»-رتبه یک کتاب سال حوزه-، «وقف و بهرهمندی همگانی»، «امام علی – عدل و تعادل-»، «معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی»، «جهانی سازی مهدوی و جهانی سازی غربی»، «اصلاحات»، «امام رضا زندگی و اقتصاد»، «فرازهایی از سخنان حضرت فاطمه(س)»( 2 دفتر)، « فرازهایی از سخنان امام حسین(ع)»(3 دفتر)، « فرازهایی از سخنان امام رضا(ع)»(8 دفتر)-برگزیده کتاب سال رضوی-، «سیره پیامبر به روایت امام رضا(ع)»، «حضرت معصومه و شهر قم»و … . ایشان همچنین در مراکز علمی و پژوهشی به فعالیتهای پژوهشی گسترده پرداخت و طرحهای مطالعاتی را ارائه کرد، در این راستا دو مجموعه بزرگ «پدیده شناسی فقر و توسعه» و «کتاب زن» زیر نظر و اشراف ایشان به سرانجام رسید.