در مراسم بزرگداشت نخستین سالگرد ارتحال مرحوم علامه محمدرضا حکیمی که در بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی با حضور علما، طلاب و اساتید دانشگاهی و حوزوی برگزار شد؛ جمعی از اندیشمندان، روشنفکران و نزدیکان آن مرحوم به سخنرانی پرداخته و از تالیفات و شخصیت این عالم فقید فرزانه سخن گفتند.
در نخستین مراسم سالگرد مرحوم علامه محمدرضا حکیمی، سیدعباس صالحی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی به سخنرانی پرداخت و گفت: آقای حکیمی یک روشنفکر با همه مولفه های روشنفکری بود که از جمله آنها میتوان به حس کردن رنج محرومین، ارتباط با جریانهای فکری متنوع مذهبی و غیر مذهبی، حضور در محافل و انجمن های ادبی متنوع و کنش فعال اجتماعی و انقلابی ایشان اشاره کرد. مرحوم حکیمی همیشه نیز در مسیر خود ماند و نه تنها لغزشی پیدا نکرد بلکه دست دیگران را نیز گرفت.
سید عباس صالحی در ادامه بیان کرد: مرحوم علامه حکیمی یک فرد استاددیده در علوم مختلف بود که از او میتوان به عنوان یک مرشد در حوزه علوم اسلامی یاد کرد. ایشان از ادبیات گرفته تا سطوح عالی دروس حوزوی و درس خارج را در محضر اساتید و علمای بزرگی گذرانده و از حضور آنها فیض و بهره برده است و لذا فردی نبود که خود رشد کرده باشد بلکه در محضر اساتید گوناگونی تعلیم و آموزش دیده است.
وی در ادامه به آگاهی و مطالعات مرحوم علامه محمدرضا حکیمی نسبت به دانش سلف اشاره کرد و گفت: بُعد دیگر علمی ایشان تسلط و آگاهی مناسبشان در این زمینه بود که عنصر مهمی در شخصیت این عالم فرزانه را به وجود می آورد و همچنین سلوک معنوی ایشان بسیار قابل توجه است که تحت تربیت اساتید برجسته ای به سلوک معنوی دست یافت و این بعد شخصیت آن مرحوم نیز نکته های خاصی دارد که از جنبه های مختلف حائز اهمیت و توجه است.
آقای صالحی بیان کرد: اسوه یابی بُعد دیگر شخصیت علمی مرحوم علامه محمدرضا حکیمی بود و وقتی به آثارشان می نگریم این نکته را به خوبی درک می کنیم که انسان می تواند اسوه های خود را در زندگی پیدا کرده و در آنها نقطه اتکا بیابد و به آنها تکیه کنند. ایشان با همه مولفه های روشنفکری اش به همراه این نگاه اسوه یابی توانست رشد کند و در سطوح مختلف علمی به موفقیت های شگرف دست یابد.
وی در ادامه گفت: همانطور که اسوه ها می توانند نقطه اتکا در زندگی باشند، مقاطع تاریخی نیز نقطه اتکا هستند و در زندگی آقای حکیمی هم این مقاطع تاریخی به عنوان نقاط اتکا وجود داشت که آن ۴ نقطه تاریخی بعثت، غدیر، عاشورا و انتظار مهدویت است.
آقای صالحی با بیان اینکه انس و معرفت وجودی مرحوم علامه حکیمی به معارف وحیانی نیز بسیار قابل توجه است، افزود: بلوغ این بُعد شخصیت علمی مرحوم حکیمی نیز در تالیف کتاب الحیات نشان داده میشود و به نظر من مرحوم علامه محمدرضا حکیمی یک تجربه منحصر به فرد بود که در ده ها مورد ابعاد شخصیتی اش به گونه ای بود که دیگر افراد آنگونه نمی زیستند. ایشان هم روشنفکر با همه وجوه روشنفکری بود و هم دیندار با همه وجوه دینی بود و بلکه یک سوز دینی داشت .مدل تفکر و شخصیتی مرحوم حکیمی واقعا یک مدل قابل ارائه برای جامعه امروز است.
در ادامه مراسم بزرگداشت مرحوم علامه محمدرضا حکیمی، حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی مهدوی راد به سخنرانی پرداخت و گفت: مرحوم استاد علامه حکیمی از معدود متفکران و اسلام شناسان و عالمانی است که به اسلام و دین نگاه جامع داشتند و گستره دانش شان هم بسیار گستره جامعی بود. ایشان به موضوع دین هم نگاه تمدنی و هم نگاه هدایت پذیری داشت که به گمان من مهمترین دغدغه ایشان همین موضوع هدایت پذیری در دین بود. کتاب الحیات اوج این دغدغهمندی مرحوم علامه حکیمی را بیان می کند که نشان دهنده غیرت دینی و شعور مذهبی ایشان است.
وی ادامه داد: به طور کلی اگر بخواهیم منظومه فکری استاد، دغدغه و تلاش ایشان را نشان بدهیم باید بگوییم مجموعه منظومه فکری علامه حکیمی خلاصه می شود به انسان و انسانیت. کتاب الحیات هم یک طبقه بندی و تجمیع عرضه آیات و روایات است.
آقای مهدوی راد در ادامه با نگاهی به جلوه های مختلف کتاب الحیات بیان کرد: یکی از مظلوم ترین بخش های کتاب الحیات جلد سوم تا ششم آن است چرا که بعضی ها گمان کردند این مجلدات تحت تاثیر جریان های چپ گرا نگاشته شده اما این امر خجالت آور است که بعضی طلبه ها معتقد باشند در کتاب الحیات، گرایش های انحرافی وجود دارد. اگر در کتاب الحیات عمیقا توجه کنیم، متوجه می شویم که دارای چه پیام های عمیق و شگرفی است و استاد حکیمی فقید یک عاشق بی قرار اهل بیت بود.
وی در ادامه با اشاره به جلد ششم کتاب الحیات بیان کرد: گویا روزهایی که نگارش این جلد تمام می شود مصادف با روزهای دهه اول محرم بوده است و مرحوم استاد علامه حکیمی در این کتاب خود برای حضرت اباعبدالله(ع) عبارات مختلفی به کار بردند و ایشان را با عناوین مختلفی یاد کرده اند مثل: امام شهیدان تاریخ، فوران خون نوح آدم، ابراهیم موسی و عیسی، مفسر خون فرجام آتشین واژه های خطب فاطمیه، آموزگار بزرگ معرفت در عرفه، زبان آتش افشان عدالت در خطبه دوم روز عاشورا، طراح سترگ آموزه عدالت، دادخواه مظلومان و محرومان همه عرصه ها حضرت سیدالشهدا امام اباعبدالله الحسین علیه السلام.
در ادامه این برنامه آقای محمد مهدی رکنی به سخنرانی پرداخت و گفت: آشنایی بنده با مرحوم علامه محمدرضا حکیمی به حدود سالهای ۱۳۳۷ یا ۱۳۳۸ برمی گردد و من در آن سالها در حال فارغ التحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران بودم و این عنایت الهی بود که در مسیر تحصیل خود با شخصی مثل ایشان آشنا شوم.
وی ادامه داد: زیست مرحوم حکیمی بسیار شگفت آور بوده و منحصر به خود ایشان است. او بسیار علاقه داشت با جوان هایی که تحصیلات دانشگاهی دارند آشنا شود و من هم بسیار علاقه مند به آشنایی با طلاب بودم به همین سبب ما با هم در مدرسه علمیه نواب مشهد مراوداتی داشتیم و ایشان از همان زمان در فکر نوشتن کتابی بودند با موضوع غدیر خم و اولین اثری که ایشان نگاشتند اما به اسم خودشان منتشر نکردند هم به نام «حساس در این فراز تاریخ یا داستان غدیر» است که حدود ۲۴۰ الی ۲۵۰ صفحه دارد و در بخش مولفان آن از عنوان جمعی از دبیران استفاده شده و مرحوم علامه حکیمی بنابر مصالحی نام خود را در آن ذکر نکردند.
آقای رکنی در ادامه بیان کرد: در این کتاب به شکل زیبایی با قلم مرحوم دکتر حسین رزمجو ماجرای واقعی غدیر به رشته تحریر در آمده و در واقع نوع ترجمه گونه ای از جلد اول کتاب الغدیر است بنابراین علاوه بر کتاب هایی که با نام ایشان منتشر شده این کتاب هم مربوط به علامه محمدرضا حکیمی است و حدوداً ۱۴ بار تجدید چاپ شد.
این یار دیرین مرحوم علامه استاد محمدرضا حکیمی در ادامه افزود: ایشان ویژگیهای خاصی داشت به عنوان مثال زمانی که من در تهران به دیدار ایشان می رفتم اگر برایشان هدیه می خریدم، از پذیرش آن بسیار اکراه داشتند و این معنای زهد واقعی استاد بود.
وی در ادامه گفت ایشان مرد عمل بود و آنچه می گفت را عملی می کرد و همچنین بسیار سرکشی به محرومان و حاشیه نشینان شهری داشت و همیشه فریاد عدالت سر می داد، چرا که الگوی شان حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام بود و به راستی که در این زمینه سوخت.
وی در ادامه با اشاره به کتاب الحیات گفت: الحیات دقت های خاصی دارد و صرفاً یک مجموعه حدیثی نیست بلکه آیات و روایات در کنار هم با نگاه خاصی جمع شده که روایتگر عدالت به معنای خاص و حقیقی اش باشد.
در ادامه مراسم بزرگداشت نخستین سالگرد ارتحال مرحوم علامه محمدرضا حکیمی آیت الله سید جعفر سیدان استاد درس خارج حوزه علمیه خراسان به سخنرانی پرداخت و گفت: شخصیت مرحوم علامه حکیمی شخصیتی دارای ابعاد مختلف است و هر بعد از آن حقیقتاً ساعات بسیاری می طلبد ،که درباره اش به نحو شایسته و درخور شان، مطالبی مطرح شود اما من به اختصار نکاتی را درباره ایشان عرض می کنم.
وی افزود: مرحوم علامه حکیمی در دوران زندگی شان مقاطع مختلف تاریخی را گذراندند و سه اصل در زندگی آن مرحوم همیشه ثابت بود که بر آن سه اصل اصرار جدی داشتند.
آقای سیدان در ادامه اولین اصل در زندگی مرحوم علامه حکیمی را ترویج تشیع و تثبیت ولایت خاندان رسالت علیه السلام دانست و گفت: بر این اصل در کتابها و آثار مختلف علامه حکیمی نیز به خوبی توجه شده و دیده می شود که به صورت های مختلف، با بهترین نوع بیان و بسیار مستند، مطالبی مربوط به امامت خاندان ولایت و امامت را نگاشته اند که یک نمونه از آن در کتاب «خورشید مغرب» جمع آوری شده و مرتبط با زندگی حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است . این کتاب بسیار جامع نوشته شده و ابعاد مطالب به صورت دسته بندی شده و مستند با زیبایی خاصی بیان گردیده و از آثاری است که نشان دهنده اهتمام به مسئله ولایت است.
آیت الله سیدان در ادامه با اشاره به دومین اصل زندگی مرحوم علامه محمدرضا حکیمی بیان کرد: عدالت طلبی و توجه به محرومان و در اسلام بسیار تاکید شده و دارای حساسیت خاصی است، بیانات وحیانی در این مورد نیز فوق تصور است. مرحوم علامه محمدرضا حکیمی هم به صورت ها و گونه های مختلف در ارتباط با رسیدگی به محرومان حریص بودند و زندگی ایشان یک زندگی با توجه بسیار به محرومان بود. ایشان از یک سبک زندگی ساده و بی نظیر در جهت قطع علایق دنیوی برخوردار بودند و در یک زیست ساده عمرشان را به پایان بردند و به احادیث و قرآن هم حقیقتا عمل کردند.
استاد درس خارج حوزه علمیه خراسان در ادامه سومین اصل زندگی علامه محمدرضا حکیمی را مساله تفکیک دانست و گفت: ایشان بنیانگذار مکتبی با عنوان تفکیک بود که بیان میکند باید بین دین و افکار بشری که با دین سازگاری و مناسبتی ندارد تفکیک ایجاد شود وگرنه به هر دو ظلم خواهد شد. علامه حکیمی بر مسئله تفکیک بسیار تاکید داشتند. از نظر ایشان باید بین معارف وحیانی و افکار بشری غیر همسو با حقایق دینی تفکیک ایجاد کرد و بسیار هم در مواردی اعلام کردند با توجه به اینکه مکتب وحی نیازی به غیر ندارد و در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فردی، عبادی و … نهتنها غنی بلکه بینظیر است؛ بسیار باعث تاسف است که مورد توجه قرار نگرفته و با افکاری که مناسبتی با وحی ندارد به آنها توجه شده است و ایشان در همه جا این مسئله تفکیک را تذکر میدادند و نهایت اصرار را برآن داشتند
آقای سیدان در ادامه گفت: علامه حکیمی همچنین دستی بسیار قوی در ادبیات و سرایش شعر ادبی عربی و فارسی داشتند و به نوع شگفتانگیزی در این جهت هم مهارت بسیاری از خود نشان دادند. علامه حکیمی به واسطه سرودن همین اشعار حتی در قبل از انقلاب هم چند سالی را در زندان های حکومت پهلوی گذراندند.
وی در پایان بیان کرد: حقیقتاً من وقتی نگاهی به نوشته های ایشان دارم آن ها را از نظر جامعیت در مطالب مختلف به گونه ای می یابم که معتقدم شخصیتی کم نظیر و فوق العاده داشتند و بسیار هم شگفتیساز شدند.
در مراسم نکوداشت نخستین سالگرد ارتحال علامه محمدرضا حکیمی حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی از اساتید حوزه و دانشگاه گفت: در سوگ مردی نشستهایم که نبودن او را هنوز باور نداریم و حقیقتا اندیشههای این عالم فرزانه همچنان در ذهن و ضمیرمان طنین انداز است.
آقای سبحانی ادامه داد: مرحوم علامه محمدرضا حکیمی مردی بود که فریاد روزها را شنید و سرود جهشها را خواند. خورشید مغرب را نشانمان داد و الهیات الهی را خردمندانه آموخت. راز درد انسان را کشید و عدالت را گفت و زیست و ایمان و صفا و صداقت را حقیقتی مجسم شد و رفت. او رفت و ما را با آن مسئلههای بزرگ و بزرگتر از روزگار او باقی گذاشت. او رسالتهای خویش را به انجام رساند و رسالتهایی از گونهای دیگر را برای پی جوییها و پیگیریها و پیکارهای ما بر جای گذاشت. او راهها را رفت و گرههایی را گشود و افقهایی را فراروی ما نهاد و مردان مرد را برای رویارویی با این میدانها فراخواند.
وی بیان کرد: حکیمی بزرگ، از دنیای کوچک ما گذشت. زیورهای دنیا را بر پای زمان شناسی گذاشت تا دین خویش را به دین و دنیای مردمان ادا کند. او دین را در معارف ناب آن میخواست. فتاوای دین فهمی را میشناخت و میپذیرفت، ولی خطرات دینشناسیهای بیگانه از خط انبیا و اوصیای دین را گوشزد میکرد.
آقای سبحانی در ادامه افزود: او هشدار میداد که از دو مفهوم انسان و انسانیت، اولی در کوچهها سرگردان است و دومی در کتابها. او خط سرخ و سبز تشیع را تنها راه استواری میدانست و ترجمان اصیل آن را در هر زمان، بهترین توصیهها و آموختههای زیستن و شدن میدانست. امامت برای حکیمی همه چیز بود. او امام را حقیقتی جاوید در حیات و هستی میشمرد. او با ولایت زیست و با، ولی زمان خویش سر و سری همیشگی داشت.